!قلب ادم ها!

میخواهم مدتی بخوابم!

نمی دانم چند روز؟

شاید روزی بیدارشوم

و دنیا به شکل دیگری باشد

و قلب آدم ها...

[+] نوشته شده توسط دل داغون در 20:24 | |

!گذشته من!

گذشته ی من گذشت ..!حتی می توانم بگویم درگذشت...و من برایش ماهها و روزها سوگواری و سکوت کردم .....خاطراتم را زیر و رو کردم و ای کاشهای فراوان گفتم ..!ولی دیگر بس است! من به شروعی دیگر می اندیشم و به شروع زندگی دیگر و حس ناب تازه شدن. ...

[+] نوشته شده توسط دل داغون در 20:23 | |

این روزا...
 

ساده بگم این روزا ...!خوب که باشی ...خیر نمی بینی....هر چه بیشتر به کثافت شبیه باشی بیشتر همراهت میشوند پسری نامرد دختری خیانت کار ببین چه سر دستی برایت میشکنند اینجا انسانیت فراموش شده اینجا غرور است که حکمیت میکند و من هیچ وقت مغرور نبودم...

[+] نوشته شده توسط دل داغون در 20:19 | |

حتی وقتی که ازش متنفرم...!

گاهی نمیشه دست از دوست داشتن یکی برداشت حتی وقتی ازش متنفری ...!...

[+] نوشته شده توسط دل داغون در 20:19 | |

بخاطر تو.....

بــــــــعضی وقتا بـــاید یقه ی احســاســـاتـــــــــ رو بگیری بزنی تــــو گوشش!

با تــــمام قدرت سرش داد بزنی بگی خـــــــــــفه شو دیگه بسه!!تا الآن هرچی

کشیدم به خاطر تــــــــــو بوده . . .!!!...

[+] نوشته شده توسط دل داغون در 20:18 | |

غصه نخور...

پرسید : چرا ناراحتی ؟ گفتم : چون از بد روزگار به پست آدم نا سپاسی خوردم .

گفت : نگران نباش ، مسیر رو درست اومدی ، اینجا دنیاست مگر نشنیدی که :

" دنیا همیشه جائیه که نجیب و نانجیب به هم می خورن "قرار به موندن نیست

نه برای تو و نه حتی برای اون !غصه نخور ... ...

[+] نوشته شده توسط دل داغون در 20:15 | |

...حکـــــــــــــــــــــایت من

حکـــــــــــــــــــــایت من…حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــ ی نداشت…دلباخته سفر بود اما

همسفـــــــــــــــــــــ ر نداشت…حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…زخم داشت اما

...ننالیــــــــــــــــــــ ـد…گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…حکایت

[+] نوشته شده توسط دل داغون در 20:21 | |

خیانت

تمـام لبـاس عـروس هـای دنیـا را هـم که بیـاورند. ..برای مـن 

 چـون لبـاس عزاسـت وقتی عروسـت دیــگـریسـت...!...

[+] نوشته شده توسط دل داغون در 20:21 | |

...هیس

...هیس
حواس تنهایی ام را
با خاطرات
باتو بودن
....پرت کرده ام…بگو کسی حرفی نزند
بگذار
...لحظه ای آرام بگیرم

[+] نوشته شده توسط دل داغون در 19:23 | |